بیزینس کوچینگ موضوعی است که قصد داریم در این مقاله به آن بپردازیم. اگر به موضوعات مربوط به انگیزش، توسعه فردی، مربیگری کسب و کار و مدیریت منابع انسانی علاقه دارید، در این مقاله همراه با باشید.
ریشه و تاریخچه اصطلاح کوچینگ
پیش از ورود به بحث اصلی بد نیست که بدانیم، ریشه اصلی واژه کوچینگ برمیگردد به قرون 15 و 16 میلادی. واژه کوچ به نوعی ارابه اطلاق میشد که با طراحی متفاوت، حمل و نقل و جابجایی را برای مردم تسهیل میکرد. پس از آن، در قرن 18 این واژه را در کشور انگلستان برای مربیانی که به آموزش کودکان کمک میکردند به کار بردند.
بعدها این واژه وارد ادبیات ورزشی شد و به مربیان تیمهای ورزشی کوچ میگفتند. اخیراً اما مفهوم بیزینس کوچینگ وارد ادبیات مدیریت شده است و هدف آن توصیف فرآیندی است که به مدیران و کارکنان در توسعه فردی و سازمانی آنها کمک میکنند.
کوچینگ (مربیگری) چیست
کوچینگ کسب و کار که تحت عنوان بیزینس کوچینگ نیز شناخته میشود مهارتی است که طی آن، کوچ از طرق مختلف به فرد مراجع خود کمک میکند تا بتواند حداکثر قابلیتهای خود را در جهت اهداف فردی و سازمانی صحیح شکوفا کند. اجرای کارآمد مربیگری کسب و کار مستلزم داشتن دانش کافی در زمینههای روانشناسی فردی، روانشناسی اجتماعی، حوزه تخصصی، فرآیندهای سازمانی و مدیریت است.
یک مربی ورزشی در دو حوزه عمل میکند، یکی چینش تیم و افزایش توان گروهی، دوم ارتقای تمرکز و قابلیتهای فردی. کوچ کسب و کار عمده تمرکز خودش را روی بهبود و شکوفایی قابلیتهای فردی و تمرکز فرد بر اهداف مورد نظر قرار میدهد. کوچینگ کسب و کار قرار نیست به جای فرد تصمیمگیری کند یا به جای او امور اجرایی را در دست بگیرد، بلکه فقط به او کمک میکند تا خودش به درستی تصمیم بگیرد و عمل کند.
کوچینگ کسب و کار را میتوان در سطح فردی و یا سازمانی اجرا کرد. در بسیاری از شرکتهای موفق در سطح جهان، کوچینگ کسب و کار یک فرآیند سازمانی است که طی آن مدیران و کارکنان میتوانند از خدمات کوچهای با تجربه استفاده کرده و عملکرد فردی و سازمانی خود را بهبود دهند.
بیزینس کوچینگ برای کسانی که کسب و کارهای مستقل دارند نیز مفید است. هرچند امروزه گرایش به این موضوع افزایش پیدا کرده است اما پیدا کردن یک کوچ خبره و باتجربه که بتواند نتایج مورد نظر را محقق سازد بسیار دشوار است. یکی از دلایل این امر نیز آنست که ما معمولاً مربیگری را با مشاوره تخصص، منتورینگ، و یا مدیریت اجرایی اشتباه میگیریم. همانطور که قبلاً گفتیم کوچینگ به معنی یک مشاوره تخصصی نیست و صرفا تعاملی است میان یک فرد باتجربه در این حوزه و کسی که میخواهد عملکردش را در زمینهای خاص ارتقا دهد.
کوچینگ کسب و کار نیز همانند بسیاری از خدمات دیگر همانند آموزش میتواند عمیق یا سطحی اجرا شود. یک کوچ باتجربه ممکن است لایه های روانشناختی مراجع را نیز مورد توجه قرار دهد و یک کوچ کمتجربه ممکن است به راه حل های کلیشهای اکتفا نماید. اما در هر صورت کوچینگ فرآیندی است که طی آن انگیزه فرد مراجع برای مواجه با چالشها افزایش یابد و نحوه مواجهه صحیح با مشکلات و بحرانها را به درستی آموخته و اجرا نماید.
کوچ هیچ مسئولیت اجرایی یا عملکردی را ندارد و تمام آنچه باید انجام شود یا کنارگذاشته شود برعهده خود فرد مراجع است. کوچ صرفاً از طریق طراحی مکالمات از پیش طراحیشده و هدفمند، جهت تفکر و تصمیمگیری فرد را اصلاح میکند و از همین طریق میتواند انگیزه و اشتیاق وی را برای به ثمرنشاندن برنامههای طراحیشده افزایش دهد.
مهمترین تفاوت کوچینگ با منتورینگ و مشاوره در چیست
اصطلاح دیگری که در ادبیات مدیریت موجود دارد و اغلب با کوچینگ اشتباه گرفته میشود ، اصطلاح منتورینگ است. معنی دیگر منتور همان استاد است. هرچند میتوان گفت که مرز مشخصی و واضحی میان کوچینگ و منتورینگ وجود ندارد.
اما همانطور که پیشتر اشاره کردیم، بیزینس کوچینگ به لحاظ محتوایی با منتورینگ و مشاوره تفاوت دارد در حالی که ممکن است در شرح وظایف با یکدیگر اشتباه گرفته شوند. برای درک بهتر لازم است تا تفاوتهای مربیگری با منتورینگ را بصورت خلاصه بیان کنیم. مهمترین وجه تمایز کوچینگ و منتورینگ عبارتست از:
- منتورینگ یک رابطه استاد-شاگردی است. به عبارت دیگر منتور در یک زمینه تخصصی خاص، دانش و مهارت و بینش خود را به فرد مراجع منتقل میکند. بنابراین منتور حتما باید در یک زمینه معین صاحب دانش و تجربه باشد. اما کوچینگ مستلزم داشتن دانش و تجربه تخصص در یک زمینه تخصصی معین نیست.
- منتورینگ یک رابطه بلند مدت است. در حالی که کوچینگ یک رابطه کوتاه مدت است. البته نیاز مراجع و یا سازمانها تعیین کننده این مدت زمان خواهد بود ولی در کل بازه زمانی که منتورینگ در آن اجرا میشود در مقایسه با بیزینس کوچینگ بیشتر است.
- فرآیند منتورینگ مستلزم طراحی از قبل است اما فرآیند کوچینگ طراحیشده نیست.
به طور کلی، منتورینگ به فرآیندی گفته میشود که طی آن قرار است دانش و تجربیات یک فرد به فردی دیگر منتقل شود و بیشتر در برنامههای جانشینپروری سازمانها مورد استفاده قرار میگیرد. زمانی که شرکت بخواهد تجربیات و دانش موجود در سازمان را به افراد مستعد و تازه وارد منتقل کند از فرآیند منتورینگ استفاده میکند.
اما زمانی که سازمانی احساس کند کارکنان مستعد فعلی برای انجام برنامههای پیشرو از صلاحیت کافی برخوردار نیستند برای توسعه توانمندیهای آنها به فرآیند کوچینگ نیاز خواهد داشت. کسانی که کسبوکار مستقلی دارند نیز در مواقعی که احساس کنند نتایج کارشان با شایستگیها و استعدادهایشان متناسب نیست میتوانند از فرآیند کوچینگ کسبوکار کمک بگیرند.
تفاوت بیزینس کوچینگ و مشاوره
بیزینسن کوچینگ با مشاوره نیز متفاوت است. شاید بتوان به صورت خلاصه گفت که مشاور در زمینهای که با او مشاوره میشود سعی میکند تا پاسخ درست را در اختیار فرد مراجع قرار دهد اما کوچ با طراحی سوالات هدفمند مراجع را به سمتی هدایت میکند تا خودش بتواند پاسخ سوال را بیابد.
بنابراین مشاوره نیز همانند منتورینگ مستلزم داشتن تخصص و تجربه در یک زمینه معین است. با این تفاوت که مشاوره فرآیندی کوتاهمدت و شاید موردی است اما منتورینگ فرآیندی بلندمدت است. بنابراین تفاوت عمده کوچینگ با مشاوره و منتورینگ در این است که به دانش در زمینهای تخصصی معین نیاز ندارد.
انواع کوچینگ
فرآیند مربیگری تقریبا در تمام موضوعات با یکدیگر مشابه است اما موضوعی که کوچینگ در رابطه با آن انجام میشود میتواند متفاوت باشد. انواع کوچینگ بر اساس موضوعی که کوچ به آن میپردازد عبارتند از:
- کوچینگ سلامت (حل معضلات سلامت، رژیم غذایی، اعتیاد و غیره)
- مربیگری توسعه فردی (افزایش قابلیتهای فردی)
- مربیگری کسب و کار (بیزینس کوچینگ) با هدف توسعه کسب و کار
- مربیگری فروش (ارتقای عملکرد کمی و کیفی فروش)
- مربیگری تحصیلی
- مربیگری عرفانی
- مربیگری سازمانی (آماده سازی کارکنان برای پذیرش مسئولیتهای جدید یا تغییر)
ما در این مقاله عمدتاً روی بیزینس کوچینگ و کوچینگ توسعه فردی تمرکز داریم، هرچند اصول کوچینگ در تمام این شاخههای مشابه است.
مدلهای کوچینگ
بیزینس کوچینگ یا هر کوچینگ دیگری را میتوان بر اساس مدلهای مختلفی انجام داد. برخی از مهمترین مدلهای کوچینگ عبارتند از مدل GROW، مدل ACHIEVE، مدل OSKAR، مدل CLEAR و غیره. اصول تمام این مدلها با اندکی تغییر در جزئیات با یکدیگر مشابه است. بنابراین در ادامه به صورتی خلاصه به توضیح دو مورد از معروفترین مدلهای بیزینس کوچینگ یعنی مدل GROW و OSKAR میپردازیم.
مدل کوچینگ GROW
این مدل که یکی از رایجترین مدلهای کوچینگ به شمار میرود شامل چهار مرحله اصلی است:
- مرحله Goal : یعنی تعیین اهداف
- مرحله Reality: یعنی تشخیص واقعیتها
- مرحله Options: یعنی تعیین گزینههای پیش رو
- مرحله Wrap –up: یعنی اقدام
مدل کوچینگ OSKAR
این مدل نیز مشابه مدل GROW است اما تقسیمبندی متقاوتی را ارائه میدهد که عبارتند از:
- مرحله اول: تعیین اهداف کوچینگ
- مرحله دوم: درجهبندی وضعیت کنونی با مقیاس 1 تا 10
- مرحله سوم: تعیین منابع در دسترس و دانش
- مرحله چهارم: تدوین نقشه راه و عمل
- مرحله پنچم: ارزیابی و مرور نتایج اقدامات
همانطور که گفته شد مراحل کوچینگ کسبوکار تقریبا مشابه است، لذا در ادامه مراحل اصلی یک فرآیند کوچینگ را توضیح خواهیم داد.
مهمترین مراحل بیزینس کوچینگ
مراحل کلی فرآیند بیزینس کوچینگ را میتوانیم به شرح زیر بیان کنیم:
1- تعیین ماموریت بیزینس کوچینگ
اولین موضوعی که در یک جلسه بیزینس کوچینگ به آن پرداخته میشود این است که هدف از آن چیست. هدف بیزینس کوچینگ میتواند سه موضوع باشد: 1- توسعه فردی (یعنی افزایش توانمندیهای و ظرفیتهای فردی)، 2- توسعه شغلی (یعنی آمادگی برای پذیرش موقعیت شغلی جدید)، 3- عملکردی (یعنی بهبود نتایج عملکردی).
یک کوچ باتجربه با طرح سوالاتی از این دست میتواند هدف اصلی را مشخص کند.
- موفقیت از نظر شما چیست؟
- پس از پایان این جلسات دوست دارید به چه نقطهای برسید؟
- مهمترین مشکلی که فکر میکنید باید حل شود چیست؟
در طی جلسات کوچینگ، کوچ و مراجع باید در خصوص هدفی که قرار است محقق شود به توافق برسند.
2- ارزیابی شرایط موجود
در این مرحله از بیزینس کوچینگ، مربی سوال میپرسد و سپس در آرامش فقط گوش میکند. با سوالاتی هدفمند، مراجع را به جنبههای مختلفی از یک موضوع واحد هدایت میکند. بسیاری از مراجعین در خصوص یک موضوع خاص تصور میکنند که همه چیز را میدانند اما با پرسیدن سوالات باز و پیگری پاسخهای دادهشده مشخص میشود که اغلب نکات مهمی از دید آنها پنهان مانده است.
در این مرحله نیز کوچ چیزی را کشف و ابراز نمیکند بلکه این مراجع است که وضعیت موجود را از جنبههای مختلف بررسی میکند و به بینشی متفاوت از قبل میرسد. در صورتی که بیزینس کوچینگ به درستی پیش برود ، مراجع در این مرحله باید بتواند به سوالاتی از این دست پاسخی شفاف بدهد:
- از این جلسه یا در این پروژه، مهمترین مطالبی که آموختید چه بوده است؟
- چه کارهایی را در آینده به روشی متفاوت انجام خواهید داد؟
- برای توسعه فردی و شغلی، یادگیری چه مهارتهایی را در آینده در پیش خواهید گرفت؟
3- دادن بازخورد از سوی کوچ
در این مرحله از بیزینس کوچینگ، مربی میتواند مشاهداتش را با فرد مراجع در میان بگذارد. این بازخورد که میتواند مثبت یا منفی باشد، منبع خوبی برای تغییر بینش و دیدگاه فرد مراجع به شمار میرود و باعث میشود که او بتواند به ایدههای جدید دست پیدا کند. در این مرحله ممکن است مکالماتی از این قبیل از سوی کوچ بیان شود:
- وقتی درباره فلان موضوع صحبت میکردید چهره کاملا خوشخالی داشتید و به نظر میرسد علاقه زیاد به آن داشته باشید. دوست دارم بیشتر درباره آن توضیح دهید (ارزیابی علائم غیرکلامی توسط مربی)
- این رفتاری که در پروژه داشتهاید یکی از عوامل مهم ناامیدی اعضای تیم بوده است، برای پیشگیری از رویداد مشابه چه اقدامی را لازم میدانید؟ (تحلیل رفتار و بازخورد سازنده درباره رفتار).
4- هدفگذاری
در این مرحله از بیزینس کوچینگ، بر اساس توافقات و بینشهای به دست آمده در مراحل قبلی باید برای تغییراتی که قرار است محقق شوند هدفگذاری شود. این اهداف میبایست قابلاندازهگیری، واقعبینانه، زمانبندیشده و کلیدی باشند. اهداف کلیدی یعنی اهدافی که در صورت تحقق بتوانند تاثیر بسزایی بر موقعیت شغلی، کسبوکار و یا عملکرد ایجاد کنند. اگر در جلسه کوچینگ سازمانی شرکت میکنید باید مطمئن باشید که این اهداف با اهداف کلان سازمانی همراستا باشند. سوالاتی که ممکن است در این مرحله مطرح شوند عبارتند از:
- سه مورد از مهمترین اقداماتی که میتواند در این شرایط راهگشا باشد چیست؟
- در چه مدت زمانی باید این اقدامات به نتیجه برسد؟
- چگونه اطمینان حاصل میکنید که این اقدامات با اهداف عملکردی شما سازگار خواهد بود؟
5- پیگیری و پشتیبانی کوچینگ
آخرین مرحله بیزینس کوچینگ را میتوانیم مرحله پیگیری و پشتیبانی بدانیم. این مرحله در واقع مشوق مراجعین برای پیگیری و تحقق اهدافی است که درباره آنها به توافق رسیدهاند. اگر جلسه پیگیری و پشتیبانی برگزار نشود به مرور ممکن است اهداف تدوین شده به فراموشی سپرده شود و انگیزه فرد نیز برای انجام اقدامات از پیشتعیینشده کاهش یابد. در این مرحله از بیزینس کوچینگ دو موضوع مهم پیگیری میشود 1- ارزیابی روند تحقق اهداف 2- تشویق و ترغیب به ادامه حرکت در مسیر درست.
جمعبندی
کوچینگ فرآیندی است دوجانبه و متکی بر علوم روانشناسی و مدیریت که از آن برای افزایش قابلیتها و توانمندیها و نیز بهبود عملکرد افراد استفاده میشود. مربیگری را میتوان در دو سطح سازمانی و فردی و همچنین بسته به موضوع به انواع مختلفی از قبیل کوچینگ کسبوکار، کوچینگ سلامت، و غیره تقسیمبندی نمود.
مهمترین تفاوتی که مربیگری با مشاوره و منتورینگ دارد این است که در کوچینگ دانش و تجربه معینی به مراجعین منتقل نمیشود، بلکه صرفا از طریق یک گفتگوی هوشمند، این خود مراجع است که میتواند مراحل تشخیص اهمیت، کشف واقعیات موجود، هدفگذاری، تعریف اقدام و ارزیابی نتایج اقدامات انجام شده را طی کند.
برای کسب اطلاعات بیشتر و یا شرکت در دورههای آموزش بیزینس کوچینگ با ما تماس حاصل فرمایید.