[vc_row][vc_column][vc_column_text]
ذهن آگاهی چیست و از کجا آمده است؟
چیست و از کجا آمده است؟
ذهن آگاهی درواقع یک نوع آگاهی نسبت به ذهن و توجه فرد است. در زمان ذهن آگاهی فرد متوجه این هست که در ذهن او چه میگذرد به چه چیز توجه دارد و تلاش میکند که توجه خود را و ذهن خود را به لحظه حال اینجا و اکنون برگرداند. در یک تعریف کاملاً محاورهای از کلمه mindfulness میتوان گفت که ذهن آگاهی یعنی ذهنت رو بپا…. یعنی ذهنی که آگاهی دارد و کاملا پر از لحظه حال است شاید کمی سخت به نظر برسد اما به صورت محاورهای میتوان گفت ذهنتو بپا.
لازم به ذکر است که این تعریف را من از دکتر “حسین زارع” یکی از اساتیدمان در درس روانشناسی شناختی گرفته ام.
این سوال پیش میآید که مگر ذهن من اینجا نیست؟
اصلا این توجه به این لحظه، اینجا و اکنون، در لحظه بودن چه فایده ای دارد؟
دکتر جان کابات زین اولین دانشمند روانشناسی بود. که ذهن آگاهی را به معنی رایج و امروزی از دل تمرینات مدیتیشن شرقی و آموزه های ادیان مختلف برای بهبود بیماران افسرده درآورد.
وی به عنوان روان درمانگر در بیمارستان ها مشغول به کار بود. افراد افسرده و درمان آنها برای او بسیار مهم بود. زمانی که افرادی را میدید که بعلت بیماریها دچار افسردگی میشدند
و آنها را بررسی کرد متوجه شد که چیزی در همه آنها مشترک است. چیزی که روانشناسی به آن نشخوار فکری میگوید. این افراد زمانی که افسردگی شان درمان شده و به زندگی نرمال برمیگشتند، مدت بسیار کمی بعد از آن دوباره افسردگی شان عود می کند و دوباره با علائم افسردگی و نشخوار فکری مراجعه میکردند.
مهمترین عامل افسردگی، فکر و یادآوری زیاد اتفاقات ناخوشایند گذشته یا کارهای نکرده و چیزهایی که میتوانست اتفاق بیفتد ولی اتفاق نیفتاده است، میباشد. فرد با فکر کردن زیاد به این موارد (به زبان روانشناسی، نشخوار کردن این فکر)، خود را ناراحتتر کرده و چون که کاری از دست. او برای زمان گذشته برنمیآید پس افسردگی به سراغ او میآید ناراحتی بسیار زیادی که نمیتواند آن را مدیریت کند. جان کابات زین در دورههای مختلفی از زندگیاش به دنبال راهحلی برای جلوگیری از این نشخوار فکری و پیدا کردن راهی برای درمان افسردگی و جلوگیری از بازگشت آن بود.
البته در کنار او بسیاری از دانشمندان روانشناس دیگر نیز به دنبال راهحل بودند، اما راهحل و جانکابات زین منحصربه فرد بود. او از آموزههای شرقی و ادیان مختلف کمک گرفت و مفهومی به نام ذهن آگاهی را تولید کرد. این مفهوم بسیار شباهت به تمرینات مدیتیشن شرقی و عبادت کردن دارد.
اگر بخواهیم تاریخچه ذهن آگاهی را مرور کنیم به این میرسیم که ذهن آگاهی از یک شخص یا یک دین و آئین نیامده است، بلکه ذهن آگاهی در بطن تمامی ادیان آیینها و فلسفههای شرقی و حتی غربی و آیینهای قدیمی وجود دارد. این آموزه ها در شرق و تمدن های اولیه اینقدر قدیمی است که اگر به چهار هزار سال قبل برگردیم. عکسهایی را از یوگیهای هندی پیدا میکنیم که در حالت چهارزانو نشسته و با چشمانی بسته در حال مدیتیشن بودند. برخی میگویند ذهن آگاهی از آموزههای بودا نشاءت گرفته است. بودا بنیانگذار فلسفه بودائیسم در پیش از 2500 سال پیش به دنیا آمد. او یک شاهزاده بود که در سن 29 سالگی، همسر، فرزند، سلطنت و قدمت را رها میکند. و برای پیدا کردن حقیقت زندگی و مرگ و دستیابی به پاسخ سؤالهای بیجواب خود نزد استادان مذاهب آن زمان میرود. پس از پاسخ نیافتن از اساتید و طی طریق شخصی و ریاضت کشی، برای رسیدن به اهداف خود سرانجام آنها را رها کرده و به روش خود به مدیتیشن و تفکر ژرف میپردازد. او مراحل تبلور روحی را یکی پس از دیگری طی کرده و به خصوصیات ذهنی ویژه دست مییابد. او در سن 36 سالگی توانست به پاسخ سؤال خود دربارهی مرگ وزندگی و جوانی و پیری، درد و رنج بیماری دست یابد.
از این طریق به فلسفه شخصی خود دست پیدا کرد. بودا زندگی را شامل چهار حقیقت اصلی میداند:
1) زندگی با خود رنج به همراه دارد.
2) برای این رنج عللی وجود دارد.
3) میتوان رنج را به پایان رساند.
4) راهی برای پایان دادن به این رنجها وجود دارد که از آن بهعنوان خط سیر هشتگانه نام میبرد.
ذهن آگاهی نیز یکی از این هشت گام بری پایان دادن درد و رنج است… .
ذهن آگاهی راهی است که در آن به آگاهی بیشتر نسبت به حال می رسیم. آگاهی که با مدیتیشن یوگا آزادسازی ذهن و رفتن در دل طبیعت و نگاه کردن به طبیعت نیز بدست می آید. سوالی که شاید برای بسیاری از شما تا اینجای مقاله پیش آمده است، این است که:
پس اگر قبلا وجود داشته است، چرا الان اینقدر مهم است؟
درست است که آرامش و آگاهی رمز بهبود افرادی که افسردگی یا نشخوار فکری داشتند، می توانست باشد. اما به صورت علمی ثابت نشده بود. به همین علت خیلی از افراد فرهیخته تمرینات مدیتیشن را بسیار مسخره میپنداشتند. در عصر علم و آگاهی اگر چیزی به صورت علمی ثابت نشده باشد و قابل تکرار نباشد، انجام نمیشود. پس باید راه و روش کار و اثر آن مشخص میشد.
جانکابات زین برای بهعنوان دانشمند برای اولین بار روش آموزشی مبتنی بر ذهن آگاهی را به مراجعان خود آموزش داد مراجعانی که چندین و چند بار عود و بازگشت افسردگی را تجربه کرده بودند. کلید موفقیت او در آموزشهای مدیتیشن و ذهن آگاهی، آوردن فکر و ذهن آنها به زمان حال با سخنانی بسیار ساده و روان بود. به صورتی که آنها متوجه زمان حال، متوجه نفس کشیدن و متوجه بدن خود بشوند. مدیریت افکار خود را در دست گیرند و نگذارند که فکر آنها غرق در گذشته و زمانی که کاری از آنها برنمیآید شود. آنها را به زمان حال، اینجا و اکنون سوق میداد، زمانی که بتوانند برای زندگی خود کاری کنند. خود را از اسارت گذشته، ناراحتی و افسردگی آن رها کنند.
تمرینات و آموزشهای وی باعث شد که نرخ بازگشت افسردگی این افراد که به آنها آموزش داده شده بود بسیار متفاوت از افرادی که این آموزشها را نگرفته بودند، باشد. به زبان علمی یعنی آموزشها اثرگذار بودند و تفاوت معناداری ایجاد کرده بودند پس ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر آن وارد عرصه علم شد.
تمرین کوتاه:
اگر میخواهید همین الان نمونه از تمرینات ایشان را تجربه کنید، به شما پیشنهاد میکنم 5 نفس عمیق بکشید.
در این نفسهای عمیق به چگونگی دم و بازدم خود توجه کنید.
هر بار تلاش کنید که تنفس شما عمیق تر باشد.
حسی که از این تمرین داشتید را با ما در میان بگذارید.
آدرس اینستاگرام کتابینش ما را دنبال کنید.
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_separator][cdb_social_networks][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][/vc_column][/vc_row]