سلام عرض می کنم خدمت شما همراهان عزیز، بنده امیر اسحاقی مدرس دوره های تقویت حافظه و تندخوانی هستم و در این مقاله قصد دارم در رابطه با مبحث بیش هوشیاری خدمت شما مطالبی عرض کنم.
استرس بر نحوه تفکر شما درباره مسائل تاثیر می گذارد. احساس استرس مغز را وادار می کند که از مشکلات اجتناب کنید تا از تهدید یا خسارت دور بمانید و مانع می شود تا از شرایط به وجود آمده درس بگیرید.
استرس همچنین شما را دچار دیدگاه تونلی ( محدود ) می کند به نحوی که مغز شما متمرکز بر تهدید می شود. اما خوب است که این را بدانید که شما می توانید با استفاده از قشر پیش پیشانی خود به آمیگدال ( در مقالات قبل توضیح داده شده است ) بگویید که شرایط ایمن است و می توانید وضعیت جنگ یا گریز یا انجماد را متوقف کنید.
غلبه بر هوشیاری یا گوش به زنگی بیش از حد
هنگامی که احساس اضطراب یا استرس می کنید توجه شما محدود می شود و بر شرایط تهدید آمیز یا نتیجه ترس آور متمرکز می گردد تا بتوانید از درد و رنج خود جلوگیری کنید یا آن را به حداقل برسانید. از لحاظ تکاملی، اگر نیاکان ما نسبت به علائم حضور شیرها هوشیار تر بودند بیشتر احتمال داشت زنده بمانند و توسط شیرها خورده نشوند!
در طول صدها هزار سال، این تمرکز محدود بر منبع تهدید، به صورت عکس العمل عادی مغز نسبت به استرس در آمد. مشکل اینجاست که استرس های زمان حاضر بسیار پیچیده تر از گذشته ها هستند.
امروزه شما بیشتر ممکن است با صورتحساب های پرداخت نشده، تنهایی، رد شدن، بیکاری، قرض و بدهی و سایر شرایطی که نمی توانید فورا حل کنید، مواجه شوید. این را فراموش نکنید که نگرانی و هوشیاری مداوم می تواند از یک استرس حاد به یک استرس مزمن تبدیل شود.
بیش هوشیاری عامل زیان بار برای مغز
در اثر هوشیاری بیش از حد، مغز و بدن شما شانسی برای استراحت و بازیابی خود نخواهد داشت بنابراین احتمال دارد فرسوده شوید. بگذارید یک مثال بزنم. آقای سو مردی بیش هوشیار نسبت به نامزدش بود.
تجربیات آقای سو نشان می دهد که چگونه بیش هوشیاری می تواند مانع ازسازگاری شما با یک موقعیت استرس زا شود. او در رابطه نزدیک خود با استرس مواجه بود و اغلب با نامزدش دعوا می کرد. او دچار وسواس شده بود و روزی ده بار به نامزد خود پیامک می داد تا بفهمد کجا است، وسایلش را می گشت و ایمیل هایش را چک می کرد.
تمرکز مداوم سو بر تهدید خیانت نامزدش که واقعیت هم نداشت، باعث نابودی رابطه او با نامزدش شد. این امر همچنین باعث شد سو ناایمن شود و از دوستان و اعضای خانواده و نیز کارش فاصله بگیرد. آیا شما هم مدام منتظر یک اتفاق بد هستید و حس می کنید یک دقیقه هم نمی توانید موضوع را به حال خود رها کنید؟ به خود یادآوری کنید که مغز شما طراحی شده که هم کار کند و هم استراحت. مغز طراحی نشده که مدام هوشیار و برانگیخته بماند و برای زمان های طولانی، وضعیت جنگ و گریز را حفظ کند. شما باید راهی برای پرت کردن حواس خود و مقاومت در برابر فشار برای کنترل همه چیز بیابید. در اینجا سه مهارت سازگاری با این شرایط را خدمت شما ارائه می کنم:
بگذارید اینطور باشد
چه می شود اگر بگذارید هر موقعیت، همانگونه که هست باشد بدون اینکه کاری در مورد آن بخواهید انجام دهید یا دائما بر آن نظارت کنید؟ هنگامی که آمیگدالی شما بدنتان را به وضعیت جنگ یا گریز یا انجماد می فرستد، شما فشاری برای عمل فوری تجربه می کنید حتی اگر بهترین کار ممکن نباشد!
چند نفس عمیق بکشید و جریان امور را کند کنید. اگر سعی شما برای کنترل موقعیت سودمند نیست، صبر کنید و بگذارید همه چیز آشکار شود. سعی کنید باور کنید که می توانید با هرچه پیش آِید کنار بیایید و یا دوست قابل اعتماد یا عزیزی را پیدا کنید و با او صحبت کنید و نیازتان به عمل فوری را فرونشانید.
حواس خود را پرت کنید
به جای نظارت دائمی بر استرس، چیز دیگری بیابید که بر آن تمرکز کنید. یک فعالیت تفریحی، یک وظیفه چالشی مانند بازی با لغات. شما می توانید روی یک مطلب خبری تمرکز کنید یا حتی کمد لباسی خود را مرتب کنید!
با تکانه ها بجنگید
این مهارت شامل انجام ارادی کاری است به جز آنچه پاسخ جنگ و گریز و انجماد آمیگدال به شما می گوید. این مهارت شامل استفاده از قشر پیش پیشانی برای یافتن هدف و عملی متفاوت است. اگر مغز شما می گوید دائم صفحه اینستاگرام نامزد خود را چک کنید، به جای آن در دفتر خاطراتتان مطلب بنویسید.
در این صورت شما به جای آمیگدال، قشر پیش پیشانی را هدایت می کنید و با فشار برای عمل مخرب در پاسخ به استرس می جنگید.
امیدوارم که با بکارگیری این مهارت ها در غلبه بر بیش هوشیاری موفق باشید